ره ما حماسه نه سازش نه تسلیم

عبرت ها چه زیادند و عبرت گرفتن ها چه اندک

ره ما حماسه نه سازش نه تسلیم

عبرت ها چه زیادند و عبرت گرفتن ها چه اندک

ره ما حماسه   نه سازش نه تسلیم

اگر تمام گزینه های دشمن روی میز است ما فقط و فقط یک گزینه داریم و آن هم اطاعت از امام خامنه ای (مدظله العالی)است.

۱۷
فروردين

چند وقتی ست که با شنیدن نام "مذاکره" حالت تهوع میگیرم.


نزد طبیبی حاذق رفتم 


گفت ریشه تهوعه ات عصبی ست


گفت بعضی وقت ها آدم با شنیدن نامی چون ناخواسته یاد ماجرایی بد می افتد، برایش تداعی منفی میشود و بعد به معده اش میزند...


به فکر فرو رفتم 


یادم آمد


چندی پیش در کلاس تاریخ وقتی برای اولین بار معلممان ماجرای حکمیت در جنگ صفین را کامل توضیح داد، آنقدر قرمز شده بودم که نزدیک بود از هوش بروم.


آخر معلم تاریخمان میگفت که امیرالمومنین ع جنگ را برده بود


در دقیقه 90 برخی شعار تعامل سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است


علی ع را به پای میز "مذاکره" کشاندند و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند


هر چه علی ع گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند کسی گوش نکرد که نکرد


تازه حاضر نشدند مالک را که نماینده علی ع بود به مذاکره بفرستند


گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است


سرآخر پایشان را در یک کفش کردند که الا و بلا باید ابوموسی اشعری برای مذاکره برود


علی ع گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم. آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست 


علی ع گفت من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که ازین مذاکرات دارید نمیرسید. 


گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد


علی گفت باشد مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد


مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد


تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود


علی ع مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...


ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت: شما توهم توطئه دارید، عمروعاص مودب و باهوش است. اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم.


روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت شد


در مذاکرات محرمانه با هم non paper البته به طور شفاهی امضا کرده بودند که هر دو علی ع و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.


در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی. ابوموسی خندید و بالای منبر رفت و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم. بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد


عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی ع را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم!


ابوموسی خشکش زده بود


اما علی ع از همان ابتدا خوشبین نبود 


.


.


.


اینچنین معاویه جنگ باخته را با مذاکره برد


.


.


.


تازه فهمیده بودم چرا این روزها با شنیدن نام "مذاکره" حالت تهوع میگرفتم


.


.


.


ذکر این روزهایم این است:


مالک کجایی که علی ع تنهاست! 

  • محمد مهدی درویش زاده
۱۳
فروردين

سلام

توافق شد....

مننظرم تا شنبه شود و یادداشت حاج حسین را بخوانم.

همین

  • محمد مهدی درویش زاده
۰۸
فروردين

چند روزی می شود که عربستان به یمن حمله کرده است.ان چنان که می نماید از نظر سران عربستانی ، یمن کم کم می خواهد رسم همسایه مستاجر را رها کند و به زعم انها اندک اندک یمن قصد دارد صاحب خانه شود.

صاحب خانه شدن یمن از یک طرف و بی خانمان شدن دوستان عربستان از طرف دیگر عربستان را در لبه چاه گل مستقر کرده است.به نظر من سعودی ها فرصت بسیار اندکی تا افتادن در این چاه گل را دارند چاهی که فقط دست و پا خواهند زد و دریغ از کمک.چرا دریغ از کمک؟چون که اطراف این چاه گل ملتی خواهند بود که لگد بر حاکمان خود خواهند زد.شاید انقلابی در راه باشد..

بگذریم...

عربستان در برهه ای به یمن حمله کرد که وضعیت منطقه اصلا به نفع او نیست.امریکا مشغول مذاکره با ایران است؛سیاست هایش در عراق شکست خورده است؛سوریه را از دست رفته می بیند؛همه برای متحد اصلیش که همانا اسرائیل است در منطقه شاخ شده اند و ان را تهدید می کنند؛از کاهش قیمت نفت متضرر شده شده است و نهایتا یمن هم تکلیفش معلوم است.

حال سوال اینجاست که سعودی ها چه کرده اند و چه می توانستند بکنند؟

• همان طور که همگان می دانند ارتش عربستان قادر نیست بدون کمک متحدان خود وارد جنگ زمینی و تن به تن به انقلابیون یمنی شود و تنها راهش حمله هوایی با استفاده از هواپیماهای امریکایی خریداری شده با پول نفت است.این در حالی است که اوضاع منطقه خواسته یا ناخواسته در شرایطی قرار دارد که کشورهای منطقه خاورمیانه که متحد فعلی سعودی ها هستند برای کمک به سعودی ها نمی توانند نیرو اعزامکنند و فقط به حمایت لفظی و تشکیل ائتلاف برای پوشش خبری رسانه های مزدور و استعماری بسنده کرده اند.

• عربستان برای تغییر اوضاع منطقه به هر کاری دست زده است ولی هرگز نتوانسته است به نتایج مورد نظر خود نائل شود البته نمی توان کتمان کرد که هزینه های بسیاری را نیز متوجه جبهه مقاومت در منطقه کرده است ولی هم اکنون خود را به واقع در یک شرایط مثبت – منفی می بیندو این بدان معنی است که اگر انقلابیون یمن اوضاع را در یمن به دست گیرند این تفکر عدالت خواهی و ایستادگی درمقابل حاکمان ظالم و مزدور کم کم به ملت عربستان نیز تسری پیدا خواهد کرد و دیر یا زود حاکمان سعودی باید بار و بندیل خود را به مقصد نامشخص جمع کنند که یقینا این مقصد کشوری در اسیا نخواهد بود.

• شاید عربستان را بتوان بزرگترین احمق قرن نامید.کشوری که هیچ گاه فکرش را هم نمی کرد دلارهایی که  فتنه افکنی در منطقه می کند منجر به بیداری ملت ها شود و روزی گریبان خودش را نیز بگیرد.او فکرش را هم نمی کرد ملت به بشار رای دهند و یا در عراق ملت وارد جنگ تن به تن با تروریست ها شوند و یا در یمن ملت علیه عربستان شعار "مرگ بر سعودی " بدهند وچندین نمونه دیگر و اینجاست که باید یاداور شد:و مکروا مکر الله ....

نهایتا این که من نیز به تبع لینک زیر به عربستان حق می دهم به یمن حمله کند.

Salar-namdar.blog.ir/post/138


  • محمد مهدی درویش زاده
۰۴
فروردين

مذاکرات هسته ای کم کم به نقاط حساس خود می رسد و روز موعود به زودی فرا خواهد رسید.11 فروردین روزی است که از جانب مذاکره کنندگان روز حصول و امضای توافق نهایی در نظر گرفته شده است.ان گونه که از شواهد پیداست هیچ کدام از طرفین مایل به تمدید مذاکرات نیستند.

  • محمد مهدی درویش زاده
۰۲
فروردين

به نام خدا

سال 1393 هم چون سال های دیگر گذشت؛شیرین بود و تلخ؛زیبایی داشت و زشتی؛سختی داشت و آسانی.

هر سال برای هر کس یاداور برخی از واقعیت هاست.

سال 93 برایم سال خوبی نبود شاید هم سال خوبی بود.فی الحال نمی توانم رای به خوبی یا بدی ان بدهم.

اوایل سال را اردوی جهادی زیبا کرد و شهریور سال را فارغ التحصیلی از دانشگاه.

یکی ازتلخ ترین روزهای سال برای من 4 تیر ماه بود.روزی که پدر بزرگم فوت کرد.فقدان پدربزرگ سخت بود ولی ذاتا معتقدم مرگ را باید پذیرفت حتی اگر نزدیک ترین افراد باشد ولی اتفاق تلخی که به تبع رسیدن خبر وفات ایشان رخ داد به هم خوردن جلسه میهمانی با هم کلاسی های دوران دانشگاهم و هم کلاسی هایم بود.4 تیر امتحانات ترم 8 ورودی های 89 معدن به اتمام می رسید و من تمام برادر های هم کلاسیم را دعوت به شام کرده بودم که قرار بود با هم حین صرف شام فوتبال ایران- بوسنی را هم تماشا کنیم که نشد انچه قرار بود وشد انچه باید می شد!

بلافاصله پس از فارغ التحصیلی در یک انتخاب بزرگ و مهم و سرنوشت ساز قرار گرفتم که واقعا برایم سخت بود خدا به خیر بگذراند بماند که ان انتخاب مهم چه بود و لطفا دوستانی که مصداق را میدانند فعلا راز دار  باشند...

اتفاقاتی افتاد که کنکور کارشناسی ارشد را تحت شعاع قرار داد ولی اواسط بهمن ماه کنکور هم برگزار شد و منتظر کارنامه هستم...

اتفاقاتی هم در سطح کشور رخ می داد که برخی از انها واقعا برای من "تاکید می کنم برای شخص من" درد آور بود که یکی از انها دست دادن با نماینده شیطان بزرگ جان کری بود.

اواخر سال توفیق شد به مشهدالرضا مشرف شدیم همراه دوستان.فقط همین را بگم که چسبید....

در این سال شیرینی های زیادی وجود داشت که بهترین انها ازدواج تعدادی از دوستانم بود؛در این سال از تعدادی از دوستان عزیزم جدا شدم چرا که انها به دیار خود بازگشتند؛در این سال تا انجا که می توانستم نوشتم تا بماند؛اقرار می کنم که در این سال نتوانستم زیاد بخوانم؛در این سال نه در راه فرهنگ قدم بزرگی برداشتم نه در راه اقتصاد و در این سال 22 سال را تمام کردم.

در انتها از تمام کسانی که باعث رنجش خاطرشان شدم طلب عفو می نمایم و خداوند را به خاطر تمام نعمتهایش بالاخص دوستان گران قدری که برایم ارزانی داشته شکر میکنم.

  • محمد مهدی درویش زاده
۲۲
اسفند

چند ماه قبل بود که در سایت خادمین برای خادم شهدا بودن ثبت نام کردم اما خبرم نکردند.تقصیر انها و مدیر سایت نیست.تقصیر،تقصیر من است که خود را برای بعضی ها ثابت نکرده ام.

ان بعضی ها ،این روز ها بدجور مرا به بازی گرفته اند.نمیدانم چرا هرچه تا به امروز زده ام به سنگ خورده و تیر شکسته است به جای هدف.نمی دانم چرا جور نمیشود این بلیط...

انگار ان بعضی ها هم اهل پارتی بازی شده اند و سوا میکنند عوام را ازخواص...

فقط شنبه را فرصت دارم....

ایا ردیف خواهد شد این بلیط ما؟!

ای کاش بتوانم در دل ان بعضی ها جایی برای خود باز کنم تا اینکه شاید انها که به یک نظر خاک را کیمیا کنند شاید این بار مجوز برای راهی شدن ما جور کنند.

برای خادم شدن انتخاب نشدیم ؛ شایدتوفیق شد زائر شدیم ؛ولی بهتر از همه این است که دعا کنیم هرچه زودتر شهید بشویم.

  • محمد مهدی درویش زاده
۱۸
اسفند

دیروز سرکار بودم ولی هیچ مشتری در کار نبود .تصمیم گرفتم برگه ای از دفتر اندازه پاره کنم و مطلبی پیرامون اسرائیل بنویسم.چه چیزی بهتر از سخنرانی ....

چند روزی از سخنرانی نخست وزیر رژیم کودک کش در سنای امریکا می گذرد.از حق که نگذریم سگ نگهبان امریکا در منطقه خوب به وظایف خود عمل می کند.وقتی متن کامل را در یکی از خبرگزاری ها خواندم،وقتی به انجا رسیم که میگفت:امام خمینی گفته است انقلاب را به جهان صادر کنید ؛و یا انجا که از سپاه پاسداران حرف زده بود ؛و یا وقتی از محاصره اسرائیل توسط کشورهای هم پیمان ایران حرف می زد؛ویا حتی وقتی که گفت ۴ پایتخت عربی در خاورمیانه دست ایران است و ایران مدیریت می کند و ایران به سرعت در حال پیشرفت و نفوذ در منطقه است،تمام تحلیل و نتیجه گیری و برداشت من از ظاهر این  بخش از صحبت های نتانیاهو این جمله است:

یادداشت سر کارنتانیاهو از ایران میترسد مثل سگ!

فرای این سخنان موارد دیگری نیز جلب توجه می کرد.یکی اینکه در طول مدت سخنانش ایران را مکررا تروریست وحامی تروریست می خواند.دوم اینکه یهودیان را مظلوم جلوه میداد؛سوم اینکه امریکا را دوست وفادار خود می دانست؛چهارم اینکه امریکا را ضد داعش میخواند؛پنجم هولوکاست را دوباره مطرح کرد و موارد دیگر...

خلاصه اینکه او خود را مخالف توافق خواند و برچیده شدن کامل صنعت هسته ای ایران را خواستار شد و این به این معنی است که اگر فردا روزی توافقی صورت گفت او بتواند ادای مظلومیت و نگرانی و نااحتی دربیاورد البته فقط در  ظاهر .و از این طرف هم اگر توافق نامه احتمالی به ضرر ما ایرانیان شد و خواص به نقد ان پرداختند و برای ملت روشن کردند مفاد توافق نامه را،عده ای بتواند پیوند خواص منتقد با اسرائیل را علم کنند که یک مورد در چند روز اخیر اتفاق افتاد و از طرف دیگر هم کشورهای غربی نگرانی منطقه (اسرائیل) را دلیلی بر عدم امکان لغو تمام تحریم ها مطرح نمایند.

ولی جدای از این درد دل هایی که نوشتم دوباره تاکید میکنم:

اسرائیل از ایران میترسد مثل سگ!

ادعا می کنم:

می توانیم با فرمان امام امت سطل هارا از اب پرکنیم و به سمت اسرائیل سرازیر کنیم تا اب ببردش.

و نهایتا یاداورمی شوم پیام امام را:

چه توافق بشود چه نشود، اسرائیل روز به روز نا امن تر خواهد شد.

یا علی

  • محمد مهدی درویش زاده
۱۳
اسفند

نمی دانم چرا به این روز افتاده ام.تحلیل اوضاع گمی برایم سخت شده ست ولی کم نیاورده ام.مذاکرات و اوضاع کنطقه بدجور پیچیده شده است.

به عبارات زیر توجه کنید:

- وعده صد روزه

- توافق ژنو

-تسلیم قدرت های بزرگ در مقابل ایران

- اسرائیل امن تر شده است

- اوباما را فردی مودب یافتم

-مذاکرات پی در پی

- تعطیلی سایت های هسته ای

- سخنرانی های نمایندگان

- همایش های دلواپسان

- فریب کاری در دی ان ای ایرانیان است

-اوضاع عرق و سوریه و یمن

- ترسیدن اسرائیل از ایران

-حمایت رهبری از مذاکرات

-سخنرانی نتانیاهو در سنا و تشویق نمایندگان

- لبخند های ظریف

- برد برد

-شهدای هسته ای

- مذاکره با دشمن

- اتکا به داخل

- و مواردی دیگر

اری سخت است تحلیل اوضاع!!!


  • محمد مهدی درویش زاده
۱۰
اسفند

همین چند دقیقه پیش محض ریا جهت اطلاع داشتم کتاب ازادی انسان شهید مطهری را از نظر میگذراندم که به قسمتی برخورم که احساس یکنم انتسار ان خالی از لطف نباشد.

نویسنده در فصل پنجم از این کتاب می نویسد:

من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهم که یک وقت خیال نکنند که حفظ و نگهداری اسلام با سلب ازادی اندیشه تحقق می یابد.برخی جوانان خیال نکنند که راه حفظ معتقدات اسلامی و جهان بینی اسلامی، این است که نگذاریم دیگران حرف هایشان را بزنند؛ نه،بگذاریدبزنند،نگذارید خیانت کنند.اگر دیدید یک فرد مارکسیست،مثلا امد و گفت:*به نام امام خمینی* مانع شوید،به او بگیید: تو بگو به نام لنین،به نام استالین،به نام مارکس.انگلس؛دروغ نگو.


همین

  • محمد مهدی درویش زاده
۰۶
اسفند

سلام

چند روزی میشود که درگیرم نه در کارهای روزانه بلکه در افکار روزانه!شایدفکر هم نوعی کار باشد دیگر به من چه!

چند روزی است که هرچه ماشین حساب ذهنم را ری استارت هم می کنم باز هم هنگ می کند به خیال اینکه میشود با ری استارت کردن کسری ها را جبران کرد.زهی خیال باطل..

چند روزی می شود که هرچه تلاش میکنم نمی توانم اوضاع کشور را عادی تصور کنم.احساس نمی کنم همه چی ارومه من چه قدر خوشحالم!احساس می کنم عده ای کمربندهایشان را محکم بسته اند نه برای پرواز با ماهان بلکه برای سقوط ماها!

این ماها که میگم مثلا من خیلیم دیگه!

احساسی میکنم همه چی اروم نشان داده می شود تا به ارامی کله پا کنند بعضی ها را.خودتان می دانید ان قضیه قورباغه و افزایش تدریجی دمای اب را‌!

چند روزی میشود که احساس میکنم در میان فریادهای * مااهل کوفه نیسیتیم علی تنها بماند* کم کم ان کسانی که کمربندشان را سفت تر کرده اند،دارند جام زهر دم میکنند!

چند صباحی است وقتی از رخت خواب برمی خیزم همان جا زیر لحاف کمی فکرمیکنم که خدایا امروز قرار است چه خبر شاذی را اول صبحی دشت کنم و می ترسم که اینباکس گوشی را ٱپن کنم و لذا همی جور یهویی هوس خواب اجباری می کنم و مثلا اینکه نوای پاشو بیا صبحونه بخور رانمی شنوم.

چند هفته ای میشود احساس می کنم تاریخ مصرف اون ماهایی که بالا گفتم تمام شده است و دیگر نه خودی ها و نه ناخودی ها ماها را تحویل نمی گیرند.خودی ها از ترس ضعفشان ناخودی ها از ترس لرزشان!

احساس می کنم شما خواننده عزیز هم با خود می گویید عجب خیال پردازی ای کرده این بشر.

اری من هم موافقم.اصلا ولش کن.کی به کیه.می خواهم قدم بزنم نه در وطن بلکه در فرنگ نه با خودی بو نه با ناخودی بلکه با دشمن خودی و ناخودی!

به که چه؟(همون به کسی ربطی نداره معروف)

این هم شیوه من است خودی ها فرض کنند نرمش قهرمانانه ناخودی ها بپندارند دیپلماسی!

دلم می گوید حتی ان هایی که شعار می دهند * نه سازش نه تسلیم یار ولایت هستیم* برخی از انهل فقط شعار می دهند و اصلا توجهی ندارند به درخواست امام و دنبال استخدام و پشت میز نشستن هستند و تولید و کارگاه و ... را بی خیال شده اند.شده اند ابزاری برای کوبیدن دولت...غافل از اینکه تا زمانی که خودشان عامل نباشند کلامشان تاثیرگزار نیست!

ولش کن...

می خواهم احساسم را بگذارم و بگذرم...

می خواهم بروم اینترنت!

نه برای اخبار بلکه برای تبلیغات!نه برای تبلبغ خودم برای استفاده از تبلیغات شرکت های تولید دستگاه های کارخانجات!شاید یک روز من هم توانستم امریکا را تحریم کنم!حتما

با صدای اذان بیدار شدم.خواب خوبی بود.....


  • محمد مهدی درویش زاده