ره ما حماسه نه سازش نه تسلیم

عبرت ها چه زیادند و عبرت گرفتن ها چه اندک

ره ما حماسه نه سازش نه تسلیم

عبرت ها چه زیادند و عبرت گرفتن ها چه اندک

ره ما حماسه   نه سازش نه تسلیم

اگر تمام گزینه های دشمن روی میز است ما فقط و فقط یک گزینه داریم و آن هم اطاعت از امام خامنه ای (مدظله العالی)است.

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

۳۱
فروردين

کم کم لیست می کنم وسایل مورد نیاز را؛کم کم خود را اماده سفر می نمایم؛اندک اندک می رسد موعد ورود به جامعه ای جدید؛جامعه ای کوچک ولی پر از انرژی و هیجان؛جامعه ای متشکل از فارس و کرد و ترک و بلوچ و لر و ...؛اندک اندک قصد دارم فصل جدیدی بر خاطراتم بیفزایم؛حال به این فکر می کنم که پس از برگشت چگونه خاطرات را مکتوب خواهم کرد.

ارام ارام ساک خود را می بندم؛می خواهم به سفری دو ماهه که یقینا پر ماجرا خواهد بود اعزام شوم؛در این فکرم که به یاد اورم که به چه کسانی بدهکارم؟ طلب مادی و معنوی؛ارام ارام متن پیامک اماده می کنم تا دوشنبه شب به رفقا ارسال و گوشی را بایگانی کنم؛می خواهم در این ساعات باقی مانده تلفن همراه و اینترنت را بی خیال شوم چرا که دو ماه از انها دور خواهم بود؛به این می اندیشم که ایا خواهم توانست در این عرصه جدید علاوه بر کسب تجربه،تاثیرگزار هم باشم یا خیر؟؛هر از گاهی هوس می کنم دو ماه سکوت کنم و ادای بچه مثبت ها را دربیاورم.اما می دانم و می دانید که نمی شود!؛تلاش می کنم در این ساعت های باقی مانده ناراحتی از اشخاص و زمانه را همین جا دفن کنم حتی دوستانی که می توانستند در برهه هایی بیشتر کمک حالم باشند؛اری سفری در پیش است....

سفری به خطه کرمانشاه؛به 15 کیلومتری شهر کرمانشاه؛سفری به پادگان اموزشی شهید رجایی کرمانشاه؛می روم تا به عینه لمس کنم این سخن سنتی ها را:تا خدمت نری مرد نمی شی!؛اری عازم دوره اموزشی خدمت سربازی ام...

می خواهم دو ماه،متفاوت زندگی کنم؛دو ماه برخی از عادت های نکوهیده را ترک کنم؛می خواهم باز هم در یک پروسه ی 2 ماهه با دوستان جدیدی پیوند اخوت ببندم؛می خواهم 2 ماه،هر روزش برایم با کسب تجربه همراه باشد؛قصد دارم هنگام برگشت از این سفر از خوبی های این دوره برای ملت منبر کنم نه از سختی هایش.

دوستان و بزرگواران

اول اردیبهشت ماه به حول وقوه الهی عازم خدمت مقدس سربازی هستم.به یاد ندارم به کسی بدهی مالی داشته باشم ولی نمی دانم شاید افرادی هم چنان باشند که ازرده شده اند از رفتار من و یا شاید هنوز برخی بدهی های دلی را با برخی از بزرگواران صاف نکرده ام.دوستان بی تعارف و بی مقدمه می نویسم:اگر هست بی منت صاف کنید؛اگر هست بی منت صاف کردم.

  • محمد مهدی درویش زاده
۲۷
فروردين

سلام

کمتر از پنج روز تا سفری دو ماهه فرصت باقیست.

در این فکر بودم که چه کنم تا توشه ای برای این سفر داشته باشم.

چه چیزی بهتر از مطالب یک کتاب...

وقتی نگاهی به کتابخانه شخصی خود کردم تنها کتابی که نظرم را جلب کرد کتابی با عنوان زیر بود:

چالش های سیاسی پیش روی انقلاب اسلامی

کتابی ۳۲۰ صفحه ای و بسیار جذاب که تا به این لحظه۱۳۰ صفحه را خوانده ام و باید تا ۳۱ فروردین ان راتمام کنم.

نگارنده چالش های زیر را برای انقلاب اسلامی متصور است و در ادامه به چالش های سیاسی به تفکیک دهه های اول و دوم و سوم انقلاب پرداخته است.

-شناخت واقعیات جهانی شدن

-ساخت متمرکز سیاسی و اداری

-نمایندگی های سیاسی

-بافت فرهنگی متنوع

-پیوند هویت ملی با هویت دینی

-صداقت و اعتماد در دو سطح فردی و ملی

-مادی گرایی و الحاد

- نابرابری اجتماعی

لازم به ذکر است که تمامی این ۸ چالش کلی توضیح داده شده است.

فعلا پیرامون این ۸ مورد تفکر کنید تا بعد....

  • محمد مهدی درویش زاده
۱۷
فروردين

چند وقتی ست که با شنیدن نام "مذاکره" حالت تهوع میگیرم.


نزد طبیبی حاذق رفتم 


گفت ریشه تهوعه ات عصبی ست


گفت بعضی وقت ها آدم با شنیدن نامی چون ناخواسته یاد ماجرایی بد می افتد، برایش تداعی منفی میشود و بعد به معده اش میزند...


به فکر فرو رفتم 


یادم آمد


چندی پیش در کلاس تاریخ وقتی برای اولین بار معلممان ماجرای حکمیت در جنگ صفین را کامل توضیح داد، آنقدر قرمز شده بودم که نزدیک بود از هوش بروم.


آخر معلم تاریخمان میگفت که امیرالمومنین ع جنگ را برده بود


در دقیقه 90 برخی شعار تعامل سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است


علی ع را به پای میز "مذاکره" کشاندند و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند


هر چه علی ع گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند کسی گوش نکرد که نکرد


تازه حاضر نشدند مالک را که نماینده علی ع بود به مذاکره بفرستند


گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است


سرآخر پایشان را در یک کفش کردند که الا و بلا باید ابوموسی اشعری برای مذاکره برود


علی ع گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم. آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست 


علی ع گفت من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که ازین مذاکرات دارید نمیرسید. 


گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد


علی گفت باشد مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد


مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد


تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود


علی ع مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...


ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت: شما توهم توطئه دارید، عمروعاص مودب و باهوش است. اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم.


روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت شد


در مذاکرات محرمانه با هم non paper البته به طور شفاهی امضا کرده بودند که هر دو علی ع و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.


در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی. ابوموسی خندید و بالای منبر رفت و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم. بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد


عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی ع را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم!


ابوموسی خشکش زده بود


اما علی ع از همان ابتدا خوشبین نبود 


.


.


.


اینچنین معاویه جنگ باخته را با مذاکره برد


.


.


.


تازه فهمیده بودم چرا این روزها با شنیدن نام "مذاکره" حالت تهوع میگرفتم


.


.


.


ذکر این روزهایم این است:


مالک کجایی که علی ع تنهاست! 

  • محمد مهدی درویش زاده
۱۳
فروردين

سلام

توافق شد....

مننظرم تا شنبه شود و یادداشت حاج حسین را بخوانم.

همین

  • محمد مهدی درویش زاده
۰۸
فروردين

چند روزی می شود که عربستان به یمن حمله کرده است.ان چنان که می نماید از نظر سران عربستانی ، یمن کم کم می خواهد رسم همسایه مستاجر را رها کند و به زعم انها اندک اندک یمن قصد دارد صاحب خانه شود.

صاحب خانه شدن یمن از یک طرف و بی خانمان شدن دوستان عربستان از طرف دیگر عربستان را در لبه چاه گل مستقر کرده است.به نظر من سعودی ها فرصت بسیار اندکی تا افتادن در این چاه گل را دارند چاهی که فقط دست و پا خواهند زد و دریغ از کمک.چرا دریغ از کمک؟چون که اطراف این چاه گل ملتی خواهند بود که لگد بر حاکمان خود خواهند زد.شاید انقلابی در راه باشد..

بگذریم...

عربستان در برهه ای به یمن حمله کرد که وضعیت منطقه اصلا به نفع او نیست.امریکا مشغول مذاکره با ایران است؛سیاست هایش در عراق شکست خورده است؛سوریه را از دست رفته می بیند؛همه برای متحد اصلیش که همانا اسرائیل است در منطقه شاخ شده اند و ان را تهدید می کنند؛از کاهش قیمت نفت متضرر شده شده است و نهایتا یمن هم تکلیفش معلوم است.

حال سوال اینجاست که سعودی ها چه کرده اند و چه می توانستند بکنند؟

• همان طور که همگان می دانند ارتش عربستان قادر نیست بدون کمک متحدان خود وارد جنگ زمینی و تن به تن به انقلابیون یمنی شود و تنها راهش حمله هوایی با استفاده از هواپیماهای امریکایی خریداری شده با پول نفت است.این در حالی است که اوضاع منطقه خواسته یا ناخواسته در شرایطی قرار دارد که کشورهای منطقه خاورمیانه که متحد فعلی سعودی ها هستند برای کمک به سعودی ها نمی توانند نیرو اعزامکنند و فقط به حمایت لفظی و تشکیل ائتلاف برای پوشش خبری رسانه های مزدور و استعماری بسنده کرده اند.

• عربستان برای تغییر اوضاع منطقه به هر کاری دست زده است ولی هرگز نتوانسته است به نتایج مورد نظر خود نائل شود البته نمی توان کتمان کرد که هزینه های بسیاری را نیز متوجه جبهه مقاومت در منطقه کرده است ولی هم اکنون خود را به واقع در یک شرایط مثبت – منفی می بیندو این بدان معنی است که اگر انقلابیون یمن اوضاع را در یمن به دست گیرند این تفکر عدالت خواهی و ایستادگی درمقابل حاکمان ظالم و مزدور کم کم به ملت عربستان نیز تسری پیدا خواهد کرد و دیر یا زود حاکمان سعودی باید بار و بندیل خود را به مقصد نامشخص جمع کنند که یقینا این مقصد کشوری در اسیا نخواهد بود.

• شاید عربستان را بتوان بزرگترین احمق قرن نامید.کشوری که هیچ گاه فکرش را هم نمی کرد دلارهایی که  فتنه افکنی در منطقه می کند منجر به بیداری ملت ها شود و روزی گریبان خودش را نیز بگیرد.او فکرش را هم نمی کرد ملت به بشار رای دهند و یا در عراق ملت وارد جنگ تن به تن با تروریست ها شوند و یا در یمن ملت علیه عربستان شعار "مرگ بر سعودی " بدهند وچندین نمونه دیگر و اینجاست که باید یاداور شد:و مکروا مکر الله ....

نهایتا این که من نیز به تبع لینک زیر به عربستان حق می دهم به یمن حمله کند.

Salar-namdar.blog.ir/post/138


  • محمد مهدی درویش زاده
۰۴
فروردين

مذاکرات هسته ای کم کم به نقاط حساس خود می رسد و روز موعود به زودی فرا خواهد رسید.11 فروردین روزی است که از جانب مذاکره کنندگان روز حصول و امضای توافق نهایی در نظر گرفته شده است.ان گونه که از شواهد پیداست هیچ کدام از طرفین مایل به تمدید مذاکرات نیستند.

  • محمد مهدی درویش زاده
۰۲
فروردين

به نام خدا

سال 1393 هم چون سال های دیگر گذشت؛شیرین بود و تلخ؛زیبایی داشت و زشتی؛سختی داشت و آسانی.

هر سال برای هر کس یاداور برخی از واقعیت هاست.

سال 93 برایم سال خوبی نبود شاید هم سال خوبی بود.فی الحال نمی توانم رای به خوبی یا بدی ان بدهم.

اوایل سال را اردوی جهادی زیبا کرد و شهریور سال را فارغ التحصیلی از دانشگاه.

یکی ازتلخ ترین روزهای سال برای من 4 تیر ماه بود.روزی که پدر بزرگم فوت کرد.فقدان پدربزرگ سخت بود ولی ذاتا معتقدم مرگ را باید پذیرفت حتی اگر نزدیک ترین افراد باشد ولی اتفاق تلخی که به تبع رسیدن خبر وفات ایشان رخ داد به هم خوردن جلسه میهمانی با هم کلاسی های دوران دانشگاهم و هم کلاسی هایم بود.4 تیر امتحانات ترم 8 ورودی های 89 معدن به اتمام می رسید و من تمام برادر های هم کلاسیم را دعوت به شام کرده بودم که قرار بود با هم حین صرف شام فوتبال ایران- بوسنی را هم تماشا کنیم که نشد انچه قرار بود وشد انچه باید می شد!

بلافاصله پس از فارغ التحصیلی در یک انتخاب بزرگ و مهم و سرنوشت ساز قرار گرفتم که واقعا برایم سخت بود خدا به خیر بگذراند بماند که ان انتخاب مهم چه بود و لطفا دوستانی که مصداق را میدانند فعلا راز دار  باشند...

اتفاقاتی افتاد که کنکور کارشناسی ارشد را تحت شعاع قرار داد ولی اواسط بهمن ماه کنکور هم برگزار شد و منتظر کارنامه هستم...

اتفاقاتی هم در سطح کشور رخ می داد که برخی از انها واقعا برای من "تاکید می کنم برای شخص من" درد آور بود که یکی از انها دست دادن با نماینده شیطان بزرگ جان کری بود.

اواخر سال توفیق شد به مشهدالرضا مشرف شدیم همراه دوستان.فقط همین را بگم که چسبید....

در این سال شیرینی های زیادی وجود داشت که بهترین انها ازدواج تعدادی از دوستانم بود؛در این سال از تعدادی از دوستان عزیزم جدا شدم چرا که انها به دیار خود بازگشتند؛در این سال تا انجا که می توانستم نوشتم تا بماند؛اقرار می کنم که در این سال نتوانستم زیاد بخوانم؛در این سال نه در راه فرهنگ قدم بزرگی برداشتم نه در راه اقتصاد و در این سال 22 سال را تمام کردم.

در انتها از تمام کسانی که باعث رنجش خاطرشان شدم طلب عفو می نمایم و خداوند را به خاطر تمام نعمتهایش بالاخص دوستان گران قدری که برایم ارزانی داشته شکر میکنم.

  • محمد مهدی درویش زاده